ذکر مصائب رزم و شهادت سیدالشهدا علیهالسلام ( قتلگاه)
روی جسمَش نیزه وتیر و سِنان افتاده بود زیر خـنجر سرپـنـاه کـاروان افتاده بود شمر، با چَکمه به روی سینهاش میایستاد در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود یـادگـار مـادر او را به غـارت بـردهانـد جامۀ شاهی به دست این و آن افتاده بود شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد برق انگـشتر به چشم دشمنان افتاده بود نعلها طوری عمل کردند که از پیکرش گوشۀ گودال قـدری استخوان افتاده بود در نـگـاه تار او اهل حـرم میسوخـتـند قـرعـۀ آتش به نـام کـودکـان افـتاده بود روی نیـزه بـستـن سَر، کار آسانی نبود از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود بارش ظلمت بیابان را به خون آغشته کرد بر زمـیـن آیـات ناب آسـمـان افتاده بود دخـترش کنج خـرابه ناگهـان تبخـال زد چون که یاد ضربههای خیزران افتاده بود |